اينجاايران است
وقتي وارد ترمينال ميشويد وساعت 5 دقيقه ازوقتي که روي بليطتان نوشته ميگذرد وچشمتان به سکوي خالي اتوبوس مي افتداولين جرقه ي ذهنتان چيست؟....خوب فکرکنيد بعد جواب بدهيد.پرنده پرنمي زند وسکوي خالي بي...
View Articleبريده هايي از جريده ها ي قديم...
متن هاي زير درهمان زمان اتفاق نوشته شده اند اما بدليل تنبلي درتايپ کافه چي هم اکنون سربازکرده اند....بريده1:جناب آقاي ديکتاتورليبي نه فاميلمان بود نه همسايه ي ديوار به ديوارمان نه اصلا ازقيافه اش خوشم...
View Articleآخرين بار
پريروز آخرين امتحانم رادادم ،ديروز دانشگاه کارداشتم، صبح که رفتم يکي از مسئولان محترم نبودند وفکرنکنيد اين يک مورد طبيعي بود، نه! مگر ميشود توبروي داشگاه علاف يکي شوي،نه! امکان ندارد ، ديروز استثنا...
View Articleمن يک کودک نا.....بييييييييييييييييييييييييييييب....هستم
يکبار ده دوازده سالم بود قصه اي درمورد دعواي خانوادگي وطلاق نوشتم ، توي يه مسابقه برنده شد،قراربود ويرايشش کنم ودوباره برايشان بفرستم پدر وقتي خواند گفت خيلي قابل باور نوشته اي تهش اين توضيح را بنويس...
View Articleنميشنومت نه براي ارتدادي كه به تونسبت دادند براي قبحي كه شكستي
آقاي خواننده براي شما مينويسم بي هيچ قصدي ... نه براي قضاوت...نه براي تشويق...نه براي تنبيه که بمن ربطي ندارد....تکليفم با دينم مشخص است که اصلا نميخواهم بگويم به کسي جسارتي کرده اي....خودت ميداني ودلت...
View Articleصفحه اي ديگر از زندگي
اندازه ي تمام عمرم ترسيده ام..... تجربه ي هرچيزي را فکر ميکردم داشته باشم جزاين....وحشتناک بود....مردم، زياد هم خدا را فراموش نکرده اند...هنوز ميان ادمها مي شود محبت را يافت....اينها واژه هايي بود که...
View Articleخودت يه كاريش بكن
ديروز ازدست بنده ها يات دوباره کفري شده بودم...حرصم گرفته بود...پيرمرد بيشتراز 60 سال دارد، ازوقتي پدرم خودش را شناخته است ، کارش دور گشتن در خيابان ها و روزنامه فروختن است،کمي شيرين عقل است،از وقتي...
View Articleدغدغه هاي کافه چي3
دلم براي خودم که تنگ مي شود مي فهمم خيلي وقت است ننوشته ام، خيلي وقت است بخودم نرسيده ام، به خود نرسيدن من نه رفع تشنگي است و نه رفع گرسنگي، فقط بايد بنويسم وبخانم. اما آيا واقعا چيزي هم براي نوشتن...
View Articleهيچ توضيحي براي هيچ نسلي
ديروز حماس و اسرائيل آتش بس دادند... تمام شد!!! امروز بمبي در سوريه جان35 نفر را گرفت...مي گويند دوسوم جنگ حماس و اسرائيل مردم عادي بودند....مي گويند همه ي آنها يي که در بمب گذاري مرده اند مردم عادين....
View Articleدلم براي آناني که زنده ماندند مي سوزد
آتش بخاري مدرسه شين آباد پيرانشهر 28 کودک را به کام خود کشيدنه معلم مدرسه صبح که از خواب بيدار شد به استقبال حادثه مي رفت. نه مدير مدير که صبح زنگ مدرسه را به صدا در آورد انتظار داشت تا چندي بعد نام...
View Articleكيمياگروافسانه ي شخصي من
اينكه بعدازمدتهابخواهي ساعات نخوابيدن درقطاررابا كتاب كيمياگركوئيلوپركني،شايدبقول خود كوئيلويك نشانه باشد... .به كوپه كه ميرسي همه خوابند وبخاطررسيدن توبيدار ميشوند.توبايد هرسري هم قطارهايت راتوجيه كني...
View Articleخدايا تا اطلاع ثانوي هيچ پيرزني را سرراهم نگذار! دارم بزرگ ميشوم
دارم بزرگ ميشوم، محض اطلاع خودم مي گويم، دنياي آدم بزرگ ها را دوست ندارم، هنوز نمي توانم بگويم دنياي من! زشتي را دوست ندارم، اما داري بزرگ مي شوي کافه چي!!! بدو بدو ها، کاغذ بازي ها، واسطه ها، تلفن ها،...
View Articleچسب گوش
گاهي دوست داري خودت را قانع کني، شروع ميکني، بلند بلند حرف مي زني تا گوشهايت کاملا صدايت را بشنوند، تازه گوشهايت قانع شده اند و دريک پاتک سريع مي خواهند به مغزت بفهمانند تا کاملا باور کني ! چشمانت...
View Articleسفر
يک روز خواهم رفت براي خاطر تمام آدميان، نفس هاي تنگ، بغض هاي فروخورده، لرزش لب هايي که براي فرياد زدن نفس کم مي آورند وچشماني که براي بي حيا شدن جرات دريدن ندارند.يک روز خواهم رفت براي پيروزي آدمياني...
View Articleحيفم آمد نگذارم
اين متن يکي از کافه نشينان ثابت است در جواب متن قبلي حيفم آمد نگذارمامروز که اومدم کافه ديدم بعد از دو ماه روي در هنوز هم همون کاغذيه که نوشته "يک روزخواهم رفت..."احساس کردم که واقعا گذاشتي رفتي....
View Articleشهرمن همان جغرافياي کوچک بود
در ميانه ي عمر بين روياهاي کودکي و خواستن هاي بزرگسالي درگيري. ترس از آينده، بي ثباتي، از دست دادن عزيزاني که يک روز فکر ميکردي نبودنشان فقط براي پدربزرگ دوست فاميل دورتان اتفاق مي افتد و..........
View Articleشبي که صبح مي شود
بعضي وقت ها بعضي شب ها آنقدر فکر به سراغت مي آيد که دوست داري زودتر صبح شود شايد فراموششان کني، اما مگر آفتاب طلوع مي کند، تو و سياهي شب و فکرهايي که کنارهم ميچيني، اما مگر مي شود نيايد، آفتاب که زد ،...
View Articleچاهي بهر کسان
بعضي آدمها نميدانم چرا حس مي کنند ضعف هاي ديگران پله هايي است براي ترقي شان، ديگراني که احتمالا نميشناسدش فقط ضعف طرف را مي دانند و تمام.....جناب شيطان آدم پيدا کردي براي سجده کردن؟ پيدا کردي من راهم...
View Articleهمراه بافصل
چه آدمهاي خوبي هستيم همراه با فصل عوض مي شويم همراه با ماه، همراه با هر آنچه دور وبرمان مي افتد. يک ماه پيش پيرمرد دوره گرد چرخش پر بود از جامدادي امروز ديدمش داشت شمشيرهاي پلاستيکيش را مرتب مي...
View Articleيلداي همگي مبارک
پيرمردي ديده ام با کيسه اي نه پر از انار، کيسه اي با چندتا انار، انارهاي نه درشت و سرخ، انارهاي کوچولو وريز اما توي دلم گفتم خدايا شکرت اين ها هم امشب انار دارند، دلشان شاد. اين ورتر مردي بساط جورابش...
View Article
More Pages to Explore .....